خــــــدایا
اندکی نفهمی عطا کن که راحت زندگی کنیم!
مردیم از بس فهمیدیم و به روی خودمون نیاوردیم
خــــــدایا
اندکی نفهمی عطا کن که راحت زندگی کنیم!
مردیم از بس فهمیدیم و به روی خودمون نیاوردیم
ای کاش یاد میگرفتم اگر در
رابطه ای حرمتم زیرسئوال رفت
برای همیشه با آنرابطه خداحافظی کنم
و بطوراحمقانه منتظرمعجزه نباشم...
قدر لحظه هایت را بدان زمانی میرسد که
تو دیگر قادر نیستی بگویی:
جبران میکنم
هیچ انتظاری از کسی ندارم
این نشان دهنده ی قدرت من نیست
مسئله
خستگی ازاعتمادهای شکسته است ...
چه دنیای عجیبی است
همه میگویند حرف دلت را بزن اما
هروقت حرف دلم را زدم
دل همه را زدم
از من تا
خـــــــــدا
راهی ایست به درازای من تا من
و در این هیاهوی غریب
من این من را
نمیمانم
نمیدونم که چرا هروقت به تو میرسم نمیتوانم از تو بگویم
برای گفتنت واژه کم می آورم
بهرحال بدان که
بیشتر از این حرف ها و واژه ها برایم
معنــــــــا
میدهی
میگن به یاد کسی بخوابی خوابشو میبینی
میمیرم برات
تـــــــا همیشه ببینمت
همین چند روز پیش فک میکردم میتوانم
عاشق
کسی شبیه تو شوم از همین چند روزپیش
هیچ کس شبیه تو نیست