خدایا ...

خدایا هیچ تنهایی رو اونقدر تنها نکن

 

که به هر بی لیاقتی بگه عشقم !

این روزها...

این روز ها انسان ها تنهایی ات را پر نمی کنند

 

فقط خلوتت را می شکنند

اولین باری ...

روی سنگ قبرش نوشتند :

 

اولین باری نَبود که مُرد

پریدن...

چه افکار غریبی داشت کرم ابریشم ؛

 

تمام عمر قفس میساخت ولی فکر پریدن داشت !

میتوان ...

میتوان برگی بود و با نسیمی افتاد

 

یا درختی بود و با داغ هزاران برگ تا رسیدن بهار ایستاد !

اعتماد ....

اعتماد مثل پاک کن میمونه ؛

 

هر دفعه کوچیک تر و کوچیک تر میشه بعد از هر اشتباه

ورزش قلب ...

هیچ ورزشی برای قلب بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست !

یه روزی ...

یه روزی میاد که بعدش دیگه مهم نیست فردایی در کار هست یا نه ؟


اون روز یا خیلی خوشبختی یا خیلی بدبخت

به سلامتی ...

به جرم اینکه بهشت زیر پایشان بود دنیا را برای خود جهنم کردند !


به سلامتی مادرها

دمده ...

در جایی که همه زغال فروش شده اند و دیگران را سیاه میکنند بیا کمی از مد افتاده باشیم !


سپید بمانیم …

نگران نباش...

چایت را بنوش و نگران فردا نباش


از گندم‌ زار من و تو مشتی کاه می ماند برای بادها

سکوت ...

همیشه سکوت به معنای پیروزی نیست ،


گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بی صدا باختی . . .

دنیای امروز ....

دنیا رو می بینی ؟


حرف حرف میاره ، پول پول میاره ، خواب خواب میاره


ولی محبت خیانت میاره !

اسمش ...

هوا بارانی ست ولی شیشه ؛ چرا بخار نمیگیری ؟


نترس ؛ رفت … دیگر اسمش را رویت نمی نویسم !

بی پناهی....

بی پناهی یعنی


زیر آوار کسی بمانی


که قرار بود


تکیه گاهت
باشد…

کم آورده ام ...

وقتــــی مــی گویـــمـــ : برایـــمــ دعــا کــــن یـــعنـــی کـــمـــ آورده امـــ . . .


یــعنــــی دیــگـــر کـــاری از دستـــ خـــودمـــ بــرای خـــودمـــ بـــر نــمــی آیــــد !

لج ...

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم !


از لج تو . . .  از لج خودم .
..


که حاضر نبودیم یک بار این ها را واقعی به هم بگوییم !

غرور لعنتی ...

بمیــــرم من...


فهمیدم نمی مانی . . دیدم می روی . .
رفتی


باز هم ایستاده ام نگاه میکنم


آخرم میکشد مرا این غرور لعنتی . . .

دنیای عجیبیست ...!

دنیای عجیبیست !!!


یکی پول پارو میکند و یکی اشکهایش را …

بی تفاوت باش...

بی تفاوت باش ...


به جهنم !


مگر دریا مُرد از بی بارانی ...

تظاهر ...

این روزهــــایم به تظاهر می گذرد …


تظاهر به بی تفاوتی


تظاهر به بی خیـــــالی


به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست …

[ سه شنبه 17 دی 1392برچسب:, ] [ 17:44 ] [ vahval ] [ ]

فرد یا زوج ؟!

آدم هـــای کنــــارم مثل جُــــمعه می‌ مــــــانند


معلــــــــوم نمی‌کند “فــــــرد” هستــــند یا ” زوج” …


پُــــر از ابـــــهامند

عجیب ...

مــوجــودات ِ غــریبـی هـستیـم !

 

نـه طاقــت ِ دروغ را داریـــم …

 

و نــه تحــمّل ِ حـقــیــقت را !!

صدایت کنم؟!

گاهی بی صدا نگاهت میکنم …


مرا ببخش برای این نگاه های پنهانی ،


شاید اگر بغضم فرو نشیند


صدایت کنم …

تنها بودن ...

تنها بودن ، قدرت میخواهد...


و این قدرت را کسی به من داد که روزی میگفت تنهایت نمی گذارم...


[ دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, ] [ 19:54 ] [ vahval ] [ ]

خواستنی...

تـــا زمــانــی کــه ...


خــواستـه ای از کسـی نـــداری …


خــواستـــنـی هستـی !

[ دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, ] [ 19:54 ] [ vahval ] [ ]

گذر زمان ...

صفحه های تقویم مرا یاد گذر زمان می اندازند !


نمیدانم ، پس کی زندگی شروع می شود ؟

[ دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, ] [ 19:54 ] [ vahval ] [ ]

خیلی سخته ...

خیلی سخته مثه .... التماس بکنی به عشقت


 اما اون مثه یه اشغال بندازت دور...

[ دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, ] [ 19:54 ] [ vahval ] [ ]

آسمان ...

 
 
 
شب ها پرنده هایش می روند
 
 

 
 
روزها ستاره هایش
 
 

 
 
ببین  آسمان هم که باشی
 
 

 
 باز تنهایی
[ دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, ] [ 19:44 ] [ vahval ] [ ]

ریسک...

باختی در کار نیست

 

برای تو قلبم را ریسک می کنم

 

یا می برم یا می میرم …

[ دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, ] [ 19:50 ] [ vahval ] [ ]

پازل...

زیبا ترین پــازِل دنیاست

 

وقتی فاصله ی بین انگشتانم

 

با انگشتان ” تــــو ” پر میشود . . .

[ دو شنبه 16 دی 1392برچسب:, ] [ 19:49 ] [ vahval ] [ ]

ساده که باشی...

 

ساده” که باشی زود “حل” میشوی،

 

میروند سر وقت “مساله” بعدی!

[ دو شنبه 9 دی 1392برچسب:, ] [ 19:50 ] [ vahval ] [ ]

گاهی ...

همه چیز خنده دار بود….


داشتن تو…!


بودن من ; ماندن ما….!!


رفتن تو

این همه آه….

گاهی از این همه خنده گریه ام میگیرد….

[ یک شنبه 8 دی 1392برچسب:, ] [ 13:5 ] [ vahval ] [ ]

نوشته هایم ...

 

نوشته هایم گریبان گیرت میشوند روزی


انقدر که بینشان ” آه ” کشیدم……

[ یک شنبه 8 دی 1392برچسب:, ] [ 11:41 ] [ vahval ] [ ]

زندگی کن ....

 

زندگی کن و لبخند بزن ، بخاطر آنهایی که

با لبخندت زندگی میکنند...

[ شنبه 7 دی 1392برچسب:, ] [ 21:32 ] [ vahval ] [ ]

شاید ...

بــــــراي دوبــــاره آمـــدنـــش دعـــا نکـــن ،


شـــايـــد وقتـــي آمـــد ؛


هـــمـــانـــي نبـــاشـــد کـــه رفـــته بـــود ....!!

 

[ جمعه 6 دی 1392برچسب:, ] [ 10:54 ] [ vahval ] [ ]

گاهی...

گاهی نباید...

ناز کشید...

آه کشید...

انتظار کشید...

درد کشید...

فریاد کشید...

گاهی تنها باید..گذشت و رفت...


[ پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, ] [ 21:19 ] [ ] [ ]

اما...

خواستم گلــــــــــه کنم از نامهــــــربانـــی هایت . . .


امــــــــــــّـــــــــا . . .


خوب کـــــــــه فکـــــــــــــر میکنم . . .


مـــــــــــــــن
بی مقدمه عاشق
تـــــــــــو شدم . . .

 

تقصیـــــــــر تــــو نیست . . .

 

 

اشتبـــــــاه مَـــــن است ...

[ پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, ] [ 13:29 ] [ vahval ] [ ]

سخته ...

خیلی سخته بخاطر کسی که دوستش داری

 

 همرو از تو زندگیت خط بزنی، 

 

بعد بفهمی خودت توی لیستی بودی

 

 که اون بخاطر یکی دیگه خطت زده

[ پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, ] [ 13:21 ] [ vahval ] [ ]

شاید ...

شاید میان این همه نامردی ،

 

باید شیطان را ستود :

 

که دروغ نگفت ...

 

جهنم را به جان خرید اما ...

 

تظاهر به دوست داشتن آدم نکرد

{ارسال توسط داداش مهدی}

[ چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, ] [ 14:48 ] [ vahval ] [ ]

تنها بودن یا ....

 

از تـنـهــایـیـت دلـگیـــر نـبــاش !!

 

و هیـچ وقـت آن را بـا کـسی قـسمـت نکـن …

 

مــردم ایــن شـهـــر تـن هــا دادنـــد …

 

تــا تـنـهـــا نـمـــانـنـد .

[ چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, ] [ 10:37 ] [ vahval ] [ ]

دل شکسته ....

خیالت راحــتـــــ . . .


شکسـ ــــته ها نفرین هم بکـ ــنند ،


گیرا نیسـ ــت …!


نـــفرین ،

ته ِ دل می خـ ــواهد


دلِ شکسـ ــته هـ ـــم که دیگر


ســــر و ته ندارد . . .

[ چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, ] [ 9:52 ] [ vahval ] [ ]

حبس ابد یا ...

 

فکــر می کــردم


در
قلب تــ ـــ ـــو


محکومم به حبــس ابد !!


به یکبــاره جــا خــوردم …


وقـــتی
زندان بان برســـرم فریاد زد:


هــی...
تــو


آزادیـــــ!


و صـــدای گامهای غریبهـــ ای که به سلـــول من می آمـــد

[ چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, ] [ 9:48 ] [ vahval ] [ ]

دو سه خط ...

ﻏﺮﯾﺒــــﻪ ﻫﺎ ﮐﻪ ﻫـﯿﭻ . . .


ﺩﻭﺳـــــــﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﮔـﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺧﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ،


ﺣﻮﺻــــــﻠﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧـــــﺪ

[ چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, ] [ 9:45 ] [ vahval ] [ ]

بی بهانه ...

هربار که کودکانه دست کسی رو گرفتم


گم شده ام !


ترس من از گم شدن نیست ..


ترسم از گرفتن دستی ست که بی بهانه رهایم کند !

[ چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, ] [ 9:43 ] [ vahval ] [ ]

عجب ...

تو رگ شوخی ات با دیگران گُل می کند


و من رگ غیرتم باد !


عجب


نمی دانستم رگها هم قدرت انتخاب دارند . . . !

[ چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, ] [ 9:41 ] [ vahval ] [ ]

گورستان ...

 

گورستان با سکوتش میگوید سخت نگیر
 
زندگی ارزش یک ثانیه اندوه را ندارد...
[ سه شنبه 3 دی 1392برچسب:, ] [ 17:20 ] [ vahval ] [ ]

به همین سادگی ....

افسانه هارو رها كن،....

دوری و دوستی كدام است؟؟

فاصله هایند كه عشق را می بلعند!

من اگر نباشم دیگری جایم را پر میكند!!...

به همین سادگی.........

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:, ] [ 10:29 ] [ vahval ] [ ]