بی گناه ...
همیشه میگن سر بی گناه تا پای دار میره اما بالای دار نمیره
ولی تا حالا کسی به این فکر نکرده که
رفتن تا پایه دار برای بی گناه از صد بار مرگ بدتره ...
همیشه میگن سر بی گناه تا پای دار میره اما بالای دار نمیره
ولی تا حالا کسی به این فکر نکرده که
رفتن تا پایه دار برای بی گناه از صد بار مرگ بدتره ...
گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را
نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم
خدایا ماه رمضان را مثل جام جهانى هر 4 سال یکبار
و هر سال در یک کشور ، و ما را در دوره مقدماتى حذف بفرما
راحت نوشتیم بابا نان داد ... !
بی آنکه بدانیم بابا چه سخت ...
برای نان همه جوانیش را داد ... !
تلاش برای فراموش کردن کسی که دوستش داری...
مثل اینه که کسی رو که تا حالا ندیدی بخوای به یاد بیاری...
بــاشـد هر چـه تو بگویـی ...!
کمـی زمان می خـواهـم ...
هــر وقت تـوانسـتم نــفس کـشیـدن را فــراموش کنـم ...
تــو را هم از یــاد خـواهم بــرد !!!...
کاش میفهمیدی ســـکوت همیشه علامت رضــــایت نیست...
گاهی سکوت یعنی "امــــا" ...
یعنی "اگــــــر" ...
یعنی هزار و یک دلیل که " دل "میترســــد بلند بگوید...
دیـــــگر احتیاط لازم نیست
شکستنی ها شکست هر جور مایلیـــــد حمل کنید .. !!
وقتی نباشی دستانم سرد میشود ...
غصه در دلم انبار میشود...
غمگین میشوم مثل همین ثانیه های لعنتی ...
مثل ثانیه هایی که دوریت را به رخم میکشد...
آن لحظه دیگر نمی توانم آرام باشم...
اگر دنیا نیز جلوی قامتم خم و راست شود ...
باز هم نمی توانم بی تو سر کنم...
وقتی مال من نباشی ...
می خواهم سر به تن این دنیا نباشد...
وقتی تو نباشی !! اشکهای من ...
در یک خط راست بر صورتم عمود میشوند !
و دلم آنقدر تاریک میشود که از فانوس غارت شده هم نور میخواهد...
وقتی تو نباشی!! حوصله ام نمیکشد که به یاد تو شعر
در خاک عشق بکارم ، حوصله ام نمیکشد که مثل شاعرها باشم...
وقتی تو نباشی !! وقتی نباشی...
جاذبه ی هستی من در قعر ناباوری به زمین میخورد و میشکند
وقتی تو نباشی من هم دیگر نیستم ...
ساده برایت بگویم ...
در هوایی که نفس های تو نیست ، نفس نمیکشم ...
با هر قدمی که دورتر میشوی ...
انگار
دنیا هم تنگتر میشود !
تا آنجا که
تنها نقطه هائی باقی میمانند . . .
که آنها هم میشوند سهم نوشته هایم
میشوند "سه نقطه"
میشوند سکوت
میشوند بغض
میشوند جائی که درست
دلتنگی از آنجا آغاز میشود...